در ستایش سرخوردگی
21
آوریل

کتاب اعترافات یک جوان سرخورده‌ امروزی، نوشته‌ دانیل ماریانی، نویسنده جوان ایتالیایی، سه‌شنبه، هفتم دی‌، موضوع نشست هفتگی شهرکتاب بود.

در این برنامه آنتونیا شرکاء، ابوالفضل حری، حسن محمودی و ویدا عامری به بررسی این کتاب پرداختند. در این نشست تبدیل امر واقع به امر داستانی، اصلی‌ترین ویژگی کتاب دانسته شد.

در آغاز برنامه، علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهرکتاب، پس از ارائه گزارشی از مضمون کتاب، نامه‌ای را که دانیل ماریانی، به نشست شهر کتاب فرستاده بود خواند. ماریانی در نامه‌اش نوشته است: من هیچ‌گاه خودم را نویسنده، مؤلف یا شخصیت ادبی معرفی نمی‌کنم؛ بلکه فقط شاهد هستم؛ چون باور دارم هرکس که شعر، داستان، مقاله، رمان یا گزارش خبری می‌نویسد، به‌نوعی دیدگاه‌ شخصی خود را از جامعه و دنیای اطرافش بازگو می‌کند و روایتگر رؤیاها، ترس‌ها، تردید‌ها، تجربه‌ها، آگاهی‌ها، حس‌ها و ایده‌های خود برای دیگران می‌شود.

ماریانی در ادامه آورده بود: من نه به عنوان نویسنده، که همچون شاهدی از نسلی که در جست‌وجوی چشم‌اندازی برای آینده است سخن می‌گویم. متأسفانه گذشت زمان ما را با واقعیتی بسیار متفاوت روبه‌رو کرد و ارزش‌های جامعه‌ ما مثل جمع‌گرایی، تلاش، تحقیق و تخصص و عشق مبتنی بر آزادی زیر پا گذاشته شد. امروز بیکاری روزافزون، فقدان شایسته‌سالاری، کاستی در خدمات آموزشی و سلامت، یکسان نبودن شهروندان در برابر قانون، فقدان رشد اقتصادی و افزایش فاصله دولت از ملت مشکلات امروز ما است و نیز این‌که امروز عشق دیگر امری جاودانی نیست. به همین دلایل تصمیم به نوشتن این اثر گرفتم تا شاهدی باشد بر تجربه‌های آن دسته از جوانانی که تسلیم تناقض‌های جامعه نشدند. می‌خواهم بگویم مشکلات متعلق به یک نسل است، نه به این فرد و آن شخص.

ویدا عامری، مترجم کتاب گفت: این‌که کتاب به زبان فارسی ترجمه شود، خواسته خود نویسنده بود. او کتاب را به دوستان ایرانی‌اش داده بود تا مترجمی را برای برگردان اثر به فارسی بیابند. در همین روند بود که به واسطه دوستانم با متن ایتالیایی کتاب آشنا شدم و تصمیم به ترجمه آن گرفتم. نویسنده می‌گوید آن‌چه نوشته درس‌هایی است از زندگی؛ حتی فصل‌بندی‌های کتاب به صورت درس تنظیم شده است. بخشی از این درس‌ها برگرفته از زندگی خود اوست و بخشی دیگر برگرفته‌ از زندگی هم‌نسلانش. شخصیت اصلی داستان جوان سی ساله‌ای است که به‌رغم پشت سر گذاشتن مراحل درسی و آموزشی و کسب تخصص‌های متعدد، در زمینه تجارب کاری فردی است ناموفق.

عامری یادآور شد: ماریانی می‌گوید حاکمان، بانکدارها، رؤسای کلیسا، تجار بزرگ و کارخانه‌دارها عامل شرایط دشوار زندگی ما هستند. آن‌ها زمینی را به ما داده‌اند که جنگل ندارد، پر از بیماری و ویرانی است و پر از مواد آلوده. امروز دانشگاه فقط جوانان بیکار تولید می‌کند و ما چیزی جز بیکاری یا کارهای موقت را تجربه نمی‌کنیم.

آنتونیا شرکا، مدرس رشته زبان و ادبیات ایتالیایی گفت: یکی از محاسن این کتاب نثر روان و خوب آن است. مترجم توانسته از عهده‌ ترجمه واژه‌هایی که مربوط به زبان و مسائل روز جوانان ایتالیایی است به خوبی برآید. نویسنده از نسلی حرف می‌زند که در سی سالگی همچنان سربار خانواده‌هایشان هستند. جوانان امروز خیلی مدیون پدر و مادرهایشان هستند و البته این جوانان نخواهند توانست در آینده سطحی از امکاناتی که از خانواده‌هایشان دریافت کردند را در اختیار فرزاندان‌شان قرار دهند.

شرکا یادآور شد: جوانان امروز در جست‌وجوی شرایط بهتر زندگی ناچار از ادامه تحصیل در سطوح بالاتر هستند. جوان امروز در جهانی که روابط در آن حرف نهایی را می‌زند، به چه امید و اراده‌ای می‌تواند در زندگی پیش برود؟ در این کتاب نامی از شهر یا کشور خاصی نیامده است. حتی نامی از سازمان یا وزارتخانه‌ای هم به چشم نمی‌خورد؛ اما خواننده می‌تواند همه چیز را به‌درستی حدس بزند. در روزگار برلوسکونی ارزشی به فرهنگ، علم و وجدان کاری داده نمی‌شد. آن‌چه اهمیت داشت روابط به جای ضوابط بود، ظاهر پسندیده به جای فضایل اخلاقی و چاپلوسی و خوش‌خدمتی به جای انجام وظایف و قابلیت‌های تحصیلی. به باور ماریانی، در جامعه‌ امروز ایتالیا، جوانان فرصت خلاقیت و ابتکار را از دست داده‌اند و حاکمان می‌خواهند جوانان فقط به عنوان منشی و کارمند فعالیت کنند و همیشه بله‌قربان‌گو باشند.

ابوالفضل حری، روایت‌پژوه، گفت: همان‌گونه که از اسم کتاب برمی‌آید، اثر در ژانر اعتراف‌نامه‌نویسی به نگارش درآمده که در در سنت ادبی غرب، قدمتی دیرینه دارد. نویسنده در همان ابتدای کتاب و پس از معرفی خود، اشاره می‌کند که می‌خواهد اعترافات خود را بنویسد؛ لیکن، این اعترافات، البته خالی از خشم و عصبانیت نیست؛ خشم از تمام افرادی که در ظاهر، محیط را برای کسب و کار جوانان که راوی هم یکی از آنان است، فراهم می‌کنند، اما در عمل، کاری از پیش نمی‌برند و بیش از پیش، جوانان جویای آینده را سرخورده می‌کنند. از این حیث، این سرخوردگی در تضاد با عناوین فصل‌ها و به قول راوی، درس‌های کتاب قرار می‌گیرد که هر یک در ستایش یکی از ارکان زندگی و جامعه است. نکته دیگر این است که کتاب را می‌توان گذار از امر واقعی و تاریخی به امر داستانی نیز در شمار آورد و به نظر می‌آید از جمله نکات بحث‌شدنی این است که نویسنده چگونه موضوعات روزمره زندگی را به امری داستانی بدل کرده است که در عین واقعی بودن، داستانی نیز محسوب می‌شوند. به تعبیر دیگر اگر خواسته باشم از تعابیر آبوت درباره روایت استفاده کرده باشم، باید بگویم به‌رغم امکانات کارآمد داستان، روایت‌های غیرداستانی، جذابیتی دارند که روایت داستانی ندارد، چون ادعا می‌کنند که داستانی را می‌گویند که بنابر واقعیت، حقیقت هم دارد. در اینجا، راوی که فرانچسکو بیانکی نام دارد و نماینده تمام دختران و پسران جویای کار است، در هریک از فصل‌ها یا درس‌های کتاب، ابتدا بحثی غیرداستانی را پیش می‌کشد و سپس تلاش می‌کند این بحث را صبغه داستانی ببخشد. از این رو، نکته مهم در این کتاب، این است که نویسنده چگونه امور روزمره و البته مهم را به موقعیتی داستانی بدل کرده است. باز به تعبیر آبوت، همه جذابیت این کتاب در این است که حقیقتی واقعیت‌مبنا را در قالب داستان‌هایی جذاب در معرض دید خواننده قرار می‌دهد و از این رو، می‌توان نبود شگردهای روایی از جمله تعلیق و شور و شوق روایی را با پرداختی که نویسنده از حقیقت واقعیت‌مبنا ارائه می‌کند، جبران کرد.

حری تصریح کرد: نکته مهم و سوم این است که این کتاب را می‌توان نمونه‌ای خوب از گذار روایتگری داستانی به روایتگری فردی در نظر آورد. در واقع، کتاب که البته می‌توان آن را نوعی خویشتن‌نگاری هم محسوب کرد، به جای پرداختن به امور خیالی و باورناپذیر، امر روزمره و واقعی را در قالب روایتی باورپذیر، جذاب و داستانی ارائه کرده است.

حسن محمودی، داستان‌نویس و روزنامه‌نگار هم گفت: در این کتاب داستانی اتفاق نمی‌افتد؛ اما وقتی کتاب را تمام کردم، متوجه شدم که شخصیتی داستانی در ذهن من جان گرفته است. به نظرم هرچند نویسنده تخیل خاصی را وارد متن نکرده، جادوگرانه، با توزیع امور عادی و روزمره در سراسر کتاب، تأثیری گذاشته که می‌تواند شخصیتی ماندگار در ذهن خواننده بیافریند. اگر هدف از رمان خلق یک شخصیت باشد، نویسنده‌ موفق است.

محمودی تصریح کرد: اگرچه مترجم قلم روانی دارد، لحن همه‌جا به خوبی ساخته نشده است. لحن نویسنده خصوصیت بارزی دارد، که حسب شخصیت و رفتارهای او شکل گرفته؛ اما لحن متن فارسی همه‌جا با شخصیت اصلی کتاب همراه و همخوان نیست. به نظرم نویسنده لحن طنزآمیزی هم باید داشته باشد؛ زیرا این طنز در آن‌چه تعریف می‌شود همواره هست؛ اما در متن فارسی نشان خاصی از آن لحن نمی‌بینیم.

محمودی خاطرنشان کرد: کتاب ساختار گزارش روزنامه‌ای دارد و در چند فصل نوشته شده است. گویا یک گزارش‌گر اجتماعی مسأله‌ کاریابی را می‌خواهد در چند فصل گزارش کند و شرح دهد. او به جاهای مختلفی می‌رود تا کار پیدا کند. ساختار گزارشی کار یکی از عوامل فروش خوب کتاب است. روزنامه‌نگاران می‌توانند کتاب‌های داستانی پرفروشی بنویسند. خیلی از نویسندگان مشهور هم تجارب روزنامه‌نگارانه دارند. نویسندگان روزنامه‌نگار می‌توانند از این کتاب درس بگیرند و به جای نویسندگی در ژانرهای دیگر، داستان‌هایشان را در ژانر تخصصی‌شان، یعنی در ژانر روزنامه‌نگارانه بنویسند. نویسنده کتاب ۳۵ ساله است و اگرچه اصلاً نویسنده نیست، نه فقط جسارت نویسندگی دارد، بلکه در جست‌وجوی ترجمه شدن کارش هم هست. این می‌تواند برای نویسندگان ایرانی درس خوبی باشد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پیشنهاد لحظه ای برای شما