فروشگاه اینترنتی انتشارات کتاب خورشید » کتاب دریای پارس به قلم شیوا مقانلو در هفته نامه «نگاه پنجشنبه»
باد اومد بارون اومد
نوشتة شیوا مقانلو
منوچهر طیّاب در عرصة سینما و تلویزیون نامی آشنا و شخصیتی پیشکسوت است. او که سینما را به شکل آکادمیک و در دانشکدة سینمایی وین فرا گرفته، بیشتر علاقه اش را معطوف به مستندسازی کرده و از سال 1342 تاکنون در این حوزه حضور دارد، به عنوان کارگردان برندة جوایز داخلی و بین المللی، داور جشنواره های مختلف، و مدرس دانشگاهی. اینک طیاب به حوزة کتاب و نوشتار آمده و ما حصل 50 سال سفرهای مستندسازانه را در قالب 4 کتاب نفیس و خوش دست ارائه کرده که از آن میان فعلا کتاب نخست با عنوان دریای پارس منتشر شده است.
دریای پارس به رسم سفرهای سندبادی هزار و یک شب شامل هفت بخش یا هفت سفر است که هر بخش خود به زیرمجموعه هایی تقسیم میشود. طیاب در کنارة جنوبی ایران، از غرب به شرق را برگزیده و با حرکت از شوش و شوشتر و عبور از اهواز و هندیجان و بوشهر، سری به سیراف و کیش زده و سپس بادبان و دوربینش را به سوی لار و بندرعباس چرخانده و با باد مساعد خاطره نویسی عازم میناب شده و در نهایت در چابهار و بوشهر به خشکی رسیده است. اینها نه صرفا براساس ترتیب و تقویم زمانی بلکه براساس خط سیر جغرافیایی تنظیم شده است و منزل به منزل با عکس و تفصیلات، خواننده را به کلبه ها و چپرهای ماهیگیران آفتاب سوخته و روستاییان خنده ذو میبرند.
جذابیت نوشتاری این کتاب در ترکیب سفرنامة رسمی باطر حنامه، فیلم مستند و روایات تاریخی و حکایات بومی است، به اضافة لحن و زبان شخصی راوی که بنا به موقعیت، شوخ و طنزآمیز یا غمگین و عصبانی میشود، گاهی در غم بناهای تاریخی نابود شده فرو میرود و گاه مبهوت معماری باستانی شهرها یا معماری جادویی طبیعت و دریا میشود. طیاب برای سندیت بخشیدن به روایات این کتاب، از بیش از 30 منبع معتبر نقل مضمون آورده است، از سفرنامه های ابن بطوطه و ناصرخسرو و یا بابن و هوسه گرفته تا معجم البلدان حموی و ایرانشناسی گیرشمن و فرهنگ خلیج فارس نوربخش و دلیران تنگستان جلالی، اما اینها نه متنی خشک و رسمی آموزده است (از آنها ک مثالش را در مستندهای غمبار و پرملال تلویزیونی زیاد دیده ایم) و نه صرفا خاطره نویسی شوخ و شنگ و ناموفق نویسنده به فراخور موضوع، با هلیکوپتر بر فراز چغازنبیل چرخی میزند و ذهنش او را به سرزمین شعر جان میلتون میبرد و نقل قولی از او می آورد که شایستة شوش است، بعد وارد مسجد جامع میشود و خاطره ای از خلیفة عباسی مینویسد، از کاسه های سفالی و بازی نور و سایه در دهلیزهای آجری عکس میگیرد و صفحاتی از مینیاتورهای قدیمی ر ا قرض میکند و لابه لای کار میگذارد تا داستانش جلوة بیشتری داشته باشد.
ما هم همراه او با دانشمندان و علما و کارمندهای دفتری گوناگون مصاحبه می کنیم، پای صحبت جاشوان پیر مینشینیم و افسانة عروسهای هندی را میشنویم. گاهی در سالهای پیش از انقلابیم و با کارگردان شرکت نفت فیلم میبینیم و گاهی در خیابانهای سوختة شهرهای جنگزده قدم میزنیم و تجدید خاطره میکنیم. در این میان، یکهو صدای حافظ هم از گوشه ای بلند میشود که به افتخار شیراز بیتی میسراید و آن سوتر پسربچه های جنوبی کنار شط دم میگیرند و «باد اومد، بارون اومد» میخوانند. خوب هم که گوش بدهید، ضجة مادری تنگستانی را از لابه لای صفحات مینشوید که داغدار فرزند خود است. ما و راوی به هرجا وار میشویم، اول کتابهای تاریخ قدیمی را ورق میزنیم تا ببینیم افسانه ها و واقعیات کهن در مورد پیدایش این محل چه گفته اند، بعد همراه دوربین فیلمبرداری سری به دیدنیترین نقاط میزنیم و در عزاداری محلیها سنج و دمام میکوبیم. وقتی هم خسته از کار و سفر لب دریا مینشینیم، صدای موتور لنجها و مرغان ماهیخوار پشتمان را میمالند تا خستگیمان در شود.
دریای پارس در کنار توصیف دشداشه های سفید و گردنبندهای رنگی مردمان جنوب و موسیقی عربی و چای غلیظ ، از شاهنامة فردوسی و هوس پر و از کیکاوس هم میگوید، مثل استادهای وسواسی دانشگاه هنر طول و عوض و ارتفاع دیواره های بیرونی یک قلعة تاریخی و نیمه خراب را میلیمتر به میلیمتر از زیر خاک اندازه میگیرد، و کمی بعد ماهی کوچکی را میان تابة یک خانوادة صیاد سرخ میکند. صحنه به صحنة این رویدادها هم با عکسهایی خاطره انگیز همراه شده اند که علاوه بر منوچهر طیاب، ماحصل هنر اسعد نقشبندی هستند: از عکاسان تحصیلکرده و مجرب ایران که علاوه بر تدریس و کار تحقیقاتی و اجرایی، در بیش از 30 جشنوارة عکاسی نیز داور بوده و چندین نمایشگاه برپا کرده است.
سرزدن به اسکله های نفتی، این نماد مدرنیتة جنوب را از دست ندهید. در خارک میتوانید غواصی کنید و اگر مرواریدی پیدا کردید، مفت چنگتان! دلفینها، هتلها، و کافه های کیش را هم از قلم نیندازید، اینجا معماری، نو شده و موسیقی صحنه هم به جای ریتم بندری، پاپ است. اما اگر میخواهید بدانید نام کیش از کجا آمده، کتاب را بخوانید و داستان بیوة قیس را بشنوید. سر راه نمیشود از چارطاقیهای فیروزآباد سرسری رد شد، چراکه از زمان ساسانی تا به حال دوام آورده لند تا ثبت دوربین ما شوند.
بعد هم به جهرم بروید و خرمایی در دهان بگذارید و ماترک معماری شاه عباس را در کتیبه های بازار سنتی تماشا کنید. بعد سوار قایق و راهی دریا شوتید تا به دست دزدان دریایی اسیر شوید! خوب که دقت کنید مارکوپولو را هم وسط اسرا میبینید که از همین مسیر میرفته است. در قشم پیاده تان میکنند تا با پرتغالیها گپ بزنید. آب انبارها را ببینید و از بلبشوی دوران حکومت فتحعلی شاه و فرصت طلبی انگلیسیها چیزهایی یاد بگیرید. دم غروب هم مس گداختهة خورشید را فقط روی آب تماشا کنید. در انتها از طایفة جنیان جاسک بشنوید و همراهشان به صید جانداران ریز و درشت دریایی بروید، خرید سوغاتی را هم از بچه محلیها فراموش نکنید. بعد آمادة عبور از تنگة هرمز و به پایان رساندن این بخش از سفر ایران شوید. راستی تنگة جادویی هرمز را دست کم نگیرید، فقط ناخدا حیدر وردی بلد است که میتواند کشتی را به سلامت از تنگه رد کند.
دریای پارس کتاب شکیل و خواندنی است، و علاوه بر زحمات عکاس و نویسنده، ماحصل کوشش یک تیم انتشاراتی کامل و خوش ذوق است، با توجه به قیمت عجیب این روزهای کاغذ که یک کتاب رمان معموبی حدود 10 تا 15 هزار تومان قیمت میخورد، 25 هزار تومان برای یک کتاب پر نقش و نگار با کاغذ گلاسه و کیفیت چاپ بالا و وزن نسبتا کم، بسیار ایده آل است. جالبتر اینکه نشر کتاب خورشید نسخة انگلیسی زبان دریای پارس را هم با همین کیفیت و مشخصات چاپ کرده که هدیة خوبی است برای آَشنا کردن غیرایرانیها با این بخش از سرزمین پارس.