کتاب اعترافات یک جوان سر خورده امروزی به قلم دانیل ماریانی ( نویسنده معاصر ایتالیایی ) و ترجمه خانم ویدا عامری در حال حاضر توسط انتشارات کتاب خورشید به چاپ دوم رسیده است.
آقای ماریانی در رشته ی ارتباطات و نوآوری های اجتماعی تحصیل کرده است و دور از ذهن نیست که ما در نوشته های ایشان شاهد گزارشی اجتماعی باشیم . در اکثر مواقع بیان ضعف های اجتماعی با طنز و کنایه آمیخته شده است تا ضمن اثرگذاری و ماندگاری بالاتر در ذهن مخاطبان ، تحمل دردها را با چاشنی خنده آسان تر نماید ودر این کتاب نیز در مواردی به جا و در حد معقول طنازی های خفیفی در بیان نویسنده دیده می شود اگر چه که ساختار کلی نوشتار ابدا طنز نیست.
درباره کتاب:
کتابِ اعترافات یک جوان سرخورده امروزی از زبان یک جوان سی ساله به نام فرانچسکو بیانْکی فارغ التحصیل رشته علوم که به سه زبان آشنا است و پنج سال پس از فارغ التحصیلی اعتراف نامه خود را تنظیم می کند ، روایت می شود .
فرانچسکو نوشتن این کتاب یا اعتراف نامه را به نوعی کشیدن آخرین نفس هایش و آخرین تلاش خود برای محقق کردن آرمان هایش می داند .
ماریانی ( نویسنده ) در نوشتن این کتاب به گونه ای قلم را به دست فرانچسکو سپرده است که خواننده می پذیرد که این کتاب توسط یک فارغ التحصیل سی ساله جویای کار و پر از امید و آرزو نگارش شده است …
یکی از موضوعاتی که همیشه در ذهن فرانچسکو به عنوان نماد یک جوان وجود دارد شناخت تغییرات جامعه و مقایسه آن در طول زمان است :
خب چه بلایی سر آن کارتونها آمد که به ما دوستی ، عدالت و عشق را می آموختند؟ در کارتون های امروزی فقط باید به هدفی برسی، نه مثل آن موقع که باید برای آرزوهایت مبارزه می کردی .
بازی هایمان هم همینطور است ، امروزه عروسک خواهر من دیگر شاهزاده نیست، بلکه یک دختر نوجوان با آرایش غلیظ است.
من خودم را در این جامعه کاملا غریبه احساس می کنم و هر روز به زحمت سعی می کنم با این جامعه و معیارهایی که با آن رشد کرده ام انطباق دهم.دلم می خواهد به عقب برگردم، به آن زمان های قدیم ….
فرانچسکو دارای ساختار ذهنی منتقدانه ای است که نسبت به تغییرات جامعه ای که از آغاز زندگی اش شاهد آن بوده هوشمند است . بارها به روند تغییرات جامعه از کودکی تا به جوانی فکر می کند و به دنبال ساخت جامعه و شرایط زندگی خود و سایر جوانان به گونه ای است که باید باشد . به بیان ساده می توان گفت آنچه در ساختار شخصیت فرانچسکو قابل ستایش است عدم مواجه اش با یأس ها نیست چرا که بارها و بارها روحیه اش تضعیف می شود، بلکه بلند شدن در پی هر ناکامی است. چنانچه می گوید به دنبال ساختن آینده ای هستم که در آن جایی هم برای کسانی که دنیایی بهتر را باور دارند ، وجود داشته باشد.
از موارد دیگری که در این کتاب، توجه خواننده را جلب می کند و او را با فرانچسکو همراه می کند ، مجموع ویژگی هایی است که در بیان این شخصیت می بینیم و با او حس همذات پنداری عجیبی می کنیم که البته بخشی از آن ناشی از شرایط مشابهی است که در جهان امروز جوانان زیادی گرفتار آن شده اند .
نا امنی شغلی و کار موقت ، وضعیتی است که انسان را مجبور می کند تا مدام از اول شروع کند . انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است . از یک نردبان بالا می روی ، ولی به جای آنکه به طبقه بالاتر برسی ، دوباره باید از طبقه همکف شروع کنی . نمی توانستم خودم را محدود کنم و فقط در بخش مورد علاقه ام دنبال کار بگردم، در غیر این صورت باید بیکار باقی می ماندم.
یکی از ویژگیهای مورد توجه در فرانچسکو رعایت انصاف در خصوص اعتراف به سهم خود در معنای خاص و سهم جوانان در معنای عام ، در ایجاد شرایطی است که حاصلش داشتن جامعه به شکلی است که به توصیف آن می پردازد. ما در قسمتی از کتاب بررسی آماری دقیقی را از تعداد بیکاران ، نرخ دستمزدها و افت آن در مقایسه با افزایش هزینه های زندگی و افزایش فارغ التحصیلان که سالانه وارد بازار کار می شوند می بینیم و با این سوال روبرو می شویم که آیا جایز است همه انگشت ها به سمت جوانان نشانه روند و آنان را متهم اول و آخر بدانند که چرا روندی درست را انتخاب نکرده اند و چرا به حد کافی تلاش نکرده اند.
از دل سوال های مطرح شده و انتقاداتی که در کتاب بیان شده است ذهن خواننده به سمت یافتن پاسخ ها خواهد رفت ، گویی که انگار این کتاب یکی از تلاش های دانیل ماریانی برای نزدیک تر شدن جامعه به فهم درست و عمیقی از شرایطی است که بسیاری از کشورها دارا هستند و مهمترین سرمایه های کشور یعنی جوانان قربانی آن می شوند.
این کتاب فقط بیان دردها و به دنبال آن احساس تاسف از شرایط موجود نیست ، هر چند شاید در نگاه اول ، این ساده ترین رهاورد آن به حساب بیاید .
اما به عنوان یک خواننده معتقدم ، این اثرنقش مهمی در ایجاد گام اول برای هر تغییری ( یعنی آگاهی و اشراف به موضوع و مشکل پیش رو) برداشته و حتی بیش از آن نیز می تواند اثربخش باشد .
فرانچسکو نماینده یک جوان امروزی است که علی الرغم تلاش های بسیار همچنان برای پیدا کردن راه نتیجه بخش پیش می رود ولی نمیداند آیا این دریای پر تلاطم ، ساحل امنی هم خواهد داشت ؟ …
