شب انار
شب انار برگزار شد

عصر یکشنبه، نهم اسفندماه سال یکهزار و سیصد و نود و چهار، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همراهی انتشارات کتاب خورشید، مدرسۀ ایتالیایی های پیترو دلاواله، بنیاد ملت و مجلۀ بخارا، در دویست و سی و چهارمین شب از مجموعه شب های بخارا، میزبان « شب انار» بود.

این جلسه با حضور اساتید و هنرمندانی چون: آیدین آغداشلو، نصرالله پورجوادی، ناهید طباطبائی، مریم زندی، دکتر حورا یاوری، فرزانه قوجلو، نوین افروز و نمایشگاه هزاردانه انار کیوان فهری، برگزار شد.

در ابتدا، علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست با توضیح  اینکه امشب شبی متفاوت از جلسات گذشته است، گفت:

“مورد سوال واقع شدیم که چرا شب انار؟ و این چه ربطی به شب های بخارا دارد که در طی سخنرانی هایی که خواهید شنید به ارتباطش با فرهنگ هنر و ادبیات و اساطیر ایران پی خواهید برد. این شب در ادامۀ شب هایی است که متفاوت با نمونه های فرهنگی ایران و جهان برگزار کردیم. امیدورایم بعد از این بتوانیم شب تخت سلیمان و تخت جمشید و شب های دیگری را برای دیگرعناصر فرهنگی ایران در گذشته های خیلی دور و اکنون، برگزار کنیم.”

اولین سخنران این شب تیتزیانا بوچیکو با همراهی مترجم فارسی زبان: پانته آ ثریا، سخنان خود را با یادی از ایرج افشار و ایران آغاز کرد:

“این نشست برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که همیشه علاقۀ ویژه ای به انار داشتم. با سپاس از علی دهباشی که بانی نشست امروز و تمامی نشست هایی است که طی این سال ها با همکاری بینظیر برگزار کردیم. با سپاس از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار که همیشه آمادگی خود را برای برگزاری برنامه هایی از این دست اعلام کرده و چنین فرصتی را در اختیار ماقرار داده است. بنیادی که با آن پیوند دوستی و خاطرات مشترک زیاد داریم. در حقیقت من در نخستین دیدارم از ایران در منزل زنده یاد ایرج افشار توانستم گروهی از محققان و روشنفکرانی که پیشتر تنها نامشان را شنیده بودم را از نزدیک ببینم و هنوز هم آنروز را با هیجان به یاد می آورم. سپاسگزارم از کیوان فهری که به من این اجازه را داد  تا این انارها را گردآوری کنم و همزمان بتوانم این مجموعه را به دوستان و بسیاری از افرادی که در ایران و ایتالیا ملاقات کردم معرفی کنم. در پایان سپاس از مدرسۀ ایتالیایی ها در ایران که در این سال ها من را در خانوادۀ بزرگ و صمیمی خود پذیرفته اند.”

تیتزیانا بوچیکو به حضور انار در هنر معماری و نقاشی و مجسمه سازی ایتالیا اشاره داشت و ادامه داد:

“انار در زبان ایتالیایی واژه ای است که به صورت مؤنث به کار می رود. میوه و سنبلی است که من حتی پیش از آمدن به ایران عاشقش بودم و بعدها فهمیدم که من را همه جا در این زندگی ایرانی همراهی خواهد کرد.

 

شب انار برگزار شد

معماری معابد و انار در ایتالیا: می خواهم برایتان ازجای دیگری بگویم که درآن انار نماد و نشان بسیاری از پدیده ها در دورۀ باستان بوده است. جایی به نام پائستوم و نواحی اطراف آن در استان کامپانیا در جنوب ایتالیا که زادگاه من هست. سرزمینی که دربارۀ آن سخن خواهم گفت پیوند دیرینه ای با انار دارد میوه ای که در اسطوره های کهن نماد باروری و حاصلخیزی و همچنین سنبل مرگ و زایش دوباره بوده است. انار پیوند محکمی با الهۀ مادر داشت که دهنده و بازپس گیرندۀ زندگی است. برای یونانیان باستان این واژه همواره به صورت مؤنث به کار می رفت چون حامل زندگی و همه نوع نیکی بود. محوطۀ باستانی یا بهتر بگوییم پارک باستانی پائستوم مناطق حفاظت شده ای از سوی یونسکو است و از میراث جهانی بشریت به شمار می رود در سال های اخیر به یمن ملاحظات سیاسی و توریستی و فرهنگی این پارک به عنوان یکی از جاذبه های توریستی مهم تبدیل شده و به عنوان پایگاهی برای کارکنان باستان شناسی در سطح بین الملل به شمار می رفت. به عنوان نمونه می شود از بورس مدیترانه ای که برای توسعۀ توریست در زمینۀ باستان شناسی در اینجا ایجاد شده است، اشاره کرد. پائستوم توسط یونانی های سایباری(Sibari)  در ششصد سال پیش از میلاد و به افتخار خدای دریا پوزئیدون(Poseidone)  و به نام دئوس (Dios) پایه گذاری شد در دویست و هفتاد و سه پیش از میلاد با ورود رومی ها نام کنونی را به خود گرفت. در قرن نُه میلادی به دلیل شیوع بیماری مالاریا و حمله های پیاپی اقوام دیگری همچون سارچنی (Saraceni) متروکه شد و شگفتی های آن در زیر گل و لای سیلابهای رودخانۀ سل(Sele) مدفون شد و تنها نهصد سال بعد به یمن نوسازی راه ها این معابد کهن و دیگر آثاری که شگفتی های این منطقۀ باستانی را بازگو می کنند، مطرح شد. معبد مقدس هرائون(Heraion)  در قرن شش پیش از میلاد ساخته شده و از ارزشمندترین بخش های این مجموعه یا پارک باستانی به شمار می رود. بعدها وسعت بیشتری پیدا کرد و در همین مکان پیکرۀ مرمری از هرا (Hera) همسر زئوس به دست آمده و در حالی مجسم شده که برتخت نشسته و اناری در دست دارد. با گذر زمان ستایش نماد انار از هرا به آفرودیت الهۀ زیبایی و سپس با ورود رومیان به ونوس منتقل می شود. از دیگر شخصیت های مهم اسطوره ای که با انار در ارتباط هستند می توان به این موارد اشاره کرد: نیوب (Niobe) که سنبل باروری زمینی است، دمیتر و پرسفون(demetra e persefone)  بزرگداشت مرگ و زندگی، زمستان و بهار و تاریکی و نور و این بازی دیرپای میان بشریت و جهان ایزدی و همچنین نیاز به مرگ برای زایشی دوباره را به تصویر می کشند. با ورود ناگهانی اقوام لکانی) (Lucani و اشغال این سرزمین توسط آن ها در لوحه های به کار رفته در مقبره های پائستوم، انار به عنوان تزئین به کار می رود. در نگاره ها و نقاشی های به دست آمده در اینجا انار به شکل عنصری تزئینی و نماد دو گانگی میان مرگ و زندگی نمایان می شود از سیصد و هشتاد سال پیش از میلاد کاربرد تزئینی انار در نقاشی ها تقریبا به صورت سیستماتیک در می آید نمونۀ درخشان آن اثری است که بازگشت جریرو “il ritorno del gueeiero” را به تصویر می کشد. با ایجاد بحران در مذاهب کفر آمیز کمی دورتر از معبد چِرِر ِ (cerere) یک کلیسای بزرگ مسیحی ساخته می شود در حالیکه چند سال بعد خود معبد هم تبدیل به کلیسا می شود. نمونۀ جالبی از تلفیق باورهای کفر آمیز و مذهب. در مطالعۀ تصاویر مریم مقدس یکی از نشانه های هرا در پوزیدوم (Poseidon) سنبل باروری و ثروت به مریم مقدس می رسد که در واقع نام مادونا (Madonna) از آن نشأت می گیرد. گرچه پائستوم دست کم پس از قرن پنج میلادی به مکانی مذهبی تبدیل شد اما در قرن نوزدهم میلادی کاملا خالی از سکنه شد چرا که ساکنان این منطقه به کوه های نزدیک در اطراف کوچ کردند. جایگاه جدید آن ها نام خود را از مناطق مجاور گرفته و کاپاچی (Capaccio)نام گرفت. در اینجا از مالاریا و تهاجم اقوام ساراچن (Saracene) نجات یافتند و با خود سانتا ماریا دل گراناتو را به اینجا آوردند که همچنان در معبد مقدس مادونای گراناتو ستایش می شود.

نقاشی های ایتالیایی و انار در ایتالیا: پس از روایت کهن دوست دارم از برخی آثار هنری ایتالیا که انار در آن به کار رفته است، یادی کنم. پیش از همه اثری به نام “la Madonna dal Malograno” اثر ساندرو بوتیچلی در سال ۱۴۸۷ که در گالری اوفیزی (Uffizi) در فلورانس به نمایش گذاشته شده است. در دست مریم مقدس و فرزندش اناری دیده می شود که نماد فراوانی و فرمانروایی و وحدت کلیسا است. چند سال پیشتر بوتچلی در تابلوی دیگری به نام “la Madonna del Magnificat” که طی سال های ۸۵-۱۴۸۳ به تصویر کشیده است. اینبار میوه را در دستان مسیح خردسال قرار داده که سنبل رستاخیز به شمار می رود.

مجسمه سازی در ایتالیا و انار: در میان شاهکارهای مجسمه سازی قرن پانزدهم می توان به مجسمۀ

“la Madonna dal Malograno” اشاره کرد. خالق این اثر جاکوپو دلا کوریرکیا (Jacopo della Quercia) است. شخصی که از سوی منتقدین هنرمندی فراتر از مرزهای ایتالیا شناخته شده است. هنرمندی که نه به دورۀ گوتیک و نه رنسانس تعلق دارد بلکه هنوز قرون وسطایی است. با شهود و حسی فراتر از قرن خود که عملا از این قرن پیشی می جوید. در مورد این پیکره اطلاعات بسیار کاملی شامل تمامی مراحل ساخت آن در دست است. این اثر بنا بر شواهد و مدارک به جای مانده از ورجینیو سیلویستری (Virgilio Silvestri) در ۱۴۰۳ میلادی سفارش داده شد. این اثر استادانه در سپتامبر سال بعد در محراب کلیسای جامع قدیمی در شهر فرارا (Ferrara) قرار گرفت و از آن زمان همچنان در این مکان تقدیس می شود.”

سخنران ایتالیایی این شب، با بیان اینکه انار یکی از عواملی است که او را با ایران پیوند می دهد، گفت:

“داستان انار من در اینجا به پایان می رسد با کمی کنجکاوی روایت چند داستان تاریخی و هیجان زیاد در توصیف میوه ای که وجه اشتراک میان سرزمین اصلی ام و آنچه که امروز ایران خود می نامم هست.”

پایان سخنان تیتزیانا بوچیکو خوانش شعری از نوین افروز، پیانیست و نقاش و شاعر ایرانی مقیم ایتالیا در وصف انار بود.

سخنران دوم جلسه دکتر حورا یاوری در وصف این میوه در بخش ادبیات و فرهنگی ایرانی به موتیف انار در داستان دو کتاب «طوبی و معنای شب» و «انار بانو» اشاره داشت:

از علی دهباشی تشکر می کنم. شخصی که نامش به هر نوع فعالیت فرهنگی در ایران پیوند خورده است و از هر فرصتی و از هر امکانی و هر زمینه ای برای اینکه این ریشه های مشترک فرهنگی ما را به هم نزدیکتر بکند استفاده می کند و وجود ایشان غنیمتی است.

بسیاری از مطالبی که در مورد ریشه های میتولوژیک و افسانه ای و اسطوره ای این میوۀ بهشتی قابل ذکر بود بیان شد. در قرآن انار از میوه های بهشتی است و سه بار در قرآن آمده است و در ایران باستان انار میوۀ باروری است. در یکی از روایات اسفندیار با خوردن دانه های انار به بیمرگی همیشه می رسد. در زبان انگلیسی شعری دربارۀ انار هست که شاید غیر بومی بودن آن را به نسبت اقلیم انگلستان نشان دهد که مفهومش این است که با انار مهربان باش! میهمان عزیزی است که از راه بسیار دور آمده است. ولی در کشور ما انار میوه ای است بسیار شناخته شده. نامش در دیوان های شعر به کرات آمده است. طمع وعطر و خاصیتش را کم و بیش می شناسیم.

شاید بد نباشد نگاهی هم به بازتاب این میوۀ بهشتی در ادبیات معاصر بیندازیم و از یکی دو نمونه آن یادی بکنیم: یکی کتاب خانم شهرنوش پارسی پور ا به نام «طوبی و معنای شب» و دیگری کتاب گلی ترقی که نامش «اناربانو» است و به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است.

موتیف انار در داستان «طوبی و معنای شب»: طوبی که به موجب روایات درختی است در داستان پارسی پور طوبی نام زنی است که صد سال عمر می کند و در تمام این صد سال در جستجوی حقیقت است. طوبا در خانه ای زندگی می کند که با دیوارهای بلند از جهان جدا شده است. اما فکرهای تازه  از دیوارها به داخل خانه نفوذ می کنند و تغییراتی که در جهان و در جهان زیست طوبا اتفاق می افتد همه در خانۀ طوبی هم انعکاس پیدا می کند و خانه اش را به اعتباری خانۀ فرهنگ و تاریخ ایران می کند. در خانۀ طوبی درخت اناری است و خانه اش میهمان هایی دارد که به تناسب رویدادهای سیاسی وارد خانه طوبا شده اند. در زیر این درخت، طوبا جسد دو دختر را به خاک می سپارد. یکی از آن ها دختری است به نام ستاره که در سال های حضور بلشویک ها در ایران مورد تجاوز قرار گرفته و به دست برادرش در  زیرزمین خانه طوبا به قتل رسیده است. طوبا این جسد بارور را در برابر چشمان از حیرت گشودۀ برادرش در زیر درخت انار به خاک می سپارد. ولی از همان روز بین طوبی و دختری که در زیر درخت انار خاک شده، پیوندی شکل می گیرد. طوبی هرگاه که مشکلی دارد، ستاره را به نام می خواند و ستاره تمام رازهای زندگی و هستی و سیاست و تاریخ را با او در میان می گذارد. یکبار دیگر دختری که در جریانات سیاسی برخاسته از ورود گرایش های چپ به ایران درگیر است، باردار و زخمی به خانۀ طوبی پناه می آورد و در آستانه در جان می دهد. طوبی این جسد بارور را هم در زیر درخت انار به خاک می سپارد. بعد از آن زندگی اش در راه رفتن های مکرر و تمام نشدنی در درون این حیاط می گذرد و پرسشی همیشه ذهنش را مشغول می کند که بعد از این همه سال حقیقت چیست؟ او که در تمام عمر آرزوی رسیدن به حقیقت داشته است، نهایتا در دیوارهای یک خانه زندانی است و در خانه ای زندگی می کند که در آن درخت اناری هست که زیر آن دو جسد به خاک سپرده شده است. اما یک روز که طوبا سرش را به طرف درخت انار بر می گرداند، درخت  را می بیند که غرق میوه است و زیر بار سنگینش نفس نفس می زند. طوبا می داند که درخت بار حقیقت داده است و می داند که باید حقیقت را با مردم در میان بگذارد. انارها را می چیند، در چادرشب بزرگی می گذارد، تارش را هم برمی دارد و به خیابان می رود و تمام انارها را، که به نظرش نشانی از حقیقت هستند،  بین مردم قسمت می کند. وقتی انارها تمام می شود مردم می روند و طوبی با تارش تنها می ماند. انار در این داستان مدرن انعکاسی است از یک موتیف کهن و آن مفهومی  که با فرم انار در درون یک پوستۀ قرمز رنگ به ذهن می آید یعنی وحدتی که نشانی از کثرت دارد و دانه هایی که در جمع به یک حقیقت بزرگتری اشاره می کنند، در کتاب به خوبی نمایان است.

موتیف انار در داستان «اناربانو»: در کتاب خانم گلی ترقی با زن پیری روبرو می شویم که دو پسرش در خارج ایران زندگی می کنند. اناربانو چیزی از  سوئد نمی داند ولی می داند که باید به سوئد برود و پسرانش را ببیند. در چمدان اناربانو تعداد زیادی انار هست تا به فرزندانش که عاشق انار و آب انار و خورشت های ساخته شده از انار هستند هدیه کند. پایان داستان معلوم نیست و نمی دانیم که بالاخره اناربانو به مقصد می رسد یانه، و آیا انار که میوه ایران است به دست پسران دورمانده از ایران می رسد یانه. اما انار در سیر داستان تبدیل می شود به نمادی از مهاجرت ایرانیان به خارج ار کشور و پراکنده شدنشان مثل دانه های انار در سراسر جهان، مهاجرتی که هنوز هم به استفرار نینجامیده است .

در ادامۀ مجلس انار، هایده مشایخ با همراهی علی دهباشی بخش هایی از مقالۀ خود را که در کتاب نارستان به چاپ رسیده بود به دو زبان انگلیسی و فارسی خواندند:

“انار از قدیمی ترین میوه های شناخته شده برای بشر است. این میوه پیش از آغاز کشاورزی نیز به صورت وحشی می روییده است و از اولین میوه های کشت شده به دست بشر به شمار می آید. شواهد باستان شناختی حاکی از وجود انار در هزاره های چهارم و سوم پیش از میلاد مسیح است. از جمله جاهایی که ظاهراٌ درختان انار در آن کشت شده بوده باغهای معلق بابل است. کلمۀ انار همچون انجیر و انگور، به احتمال قوی متعلق به زبان های غیر آریایی این سرزمین پیش از ورود آریایی هاست و معنی و ریشۀ آن دانسته نیست. نام لاتینی انار پونیکاگراناتوم (Punica Grantum) و نام انگلیسی آن پام گرنیت (Pomegrante) به معنی سیب دانه دار یا سیب بسیار دانه است.

دانه­ های بسیار و پرآب و یاقوت سان انار درون پرده بندی داخل میوه، به طور منظم در کنار هم چیده شده اند و پوستی براق و اغلب سرخ رنگ همچون حقّه ای دانه ها را در برگرفته و بر سر این حقّۀ آتشین تاجی نشسته که جذّابیّت آن را دوچندان می کند. این زیباییها در فرهنگ فارسی همواره ستوده شده و وجه استعاره بوده و در هنر ایرانی نیز از آن استفادۀ تزیینی بسیار شده است. هر یک از ویژگی های انار مانند تعدّد دانه ها، رنگ گل و دانه و گرده بندی داخل پوست قابلیّت نمادین شدن دارد.

انار در ایران باستان: چیستان هایی دربارۀ انار وجود دارد و در یکی از آن ها دانه های انار به دسته ای عروس تشبیه شده اند که در کنار هم نشسته اند. انار همواره در نزد مردمان این سرزمین میوه ای مورد توجه بوده است. ضرب المثل هایی نیز درباره ی انار وجود دارد: «مثل انار خندان»، یا «مثل انار ترکیدن» به معنی ناگهان به گریه افتادن. در ایران باستان با افزایش روزافزون اعتبار خورشید، نمادهای نوین خورشید نیز شکل گرفت، یکی از آن ها که سرنوشتی طولانی در پیش داشت انار است: در پاره ای از شرایط جوی که خورشید در آسمان چون گوی سرخی می نماید، به آسانی شکل انار را به یاد می آورد. نگاره های انار و درخت در هم آمیخته می شوند و دانه های متکثر انار خود انگارۀ مناسبی برای القای مفهوم باروری و فراوانی است و به این سبب در اوستا آفتابدرخت که نماد انار است گاه با ترکیب وصفی هوم زریّن و گاه با درخت بسیار دانه یا درخت بس تخمه خوانده شده است. انار الهام بخش هنرمندان نیز بوده است. لوح گلین گردی از هزارۀ سوم پیش از میلاد مسیح موجود است که یکی از دایره های تزیینی دور آن، نقش انارهاست. گوشوارۀ زریّن زیبایی که در کردستان یافته شده و متعلّق به دورۀ هخامنشی است در گنجینه موزۀ ملّی ایران وجود دارد که آویز آن انار خوش ساختی است. یکی از نقشنامه های رایج در تزیینات و آرایه های معماری ایرانی بخصوص در گچبری های دوران اشکانیان و ساسانیان، نقش انار است.

شاهنامه و انار: در روایات پیش از اسلام آمده است که اسفندیار دلیر را خوردن انار رویین تن می کند تا برای کیش زردشتی بجنگد. در دین زرتشت، در مراسم گواه گیری و نیز در پیوند زناشویی، اناری شیرین را به دو نیم می کنند و آن را به نشان فراوانی بچّه به عروس و داماد می دهند. گفته می شود وقتی خبر مرگ شیرین را به فرهاد دادند، با تیشه به فرق خود زد و از جایی که خون او بر زمین چکید درخت اناری رویید. در اسطوره ها انار، همان طور که از شکلش بر می آید، نشان از فراوانی داشته است.

انار در قرآن: در قرآن کریم در سورۀ مبارکۀ الرّحمن آیۀ ۶۸ آمده است: فیهما فاکِهَتُه و نخلُ و رُمّانُ (در آن دو بهشت از هرگونه میوه و خرما و انار بسیار است.) و نیز از انار به عنوان یکی از میوه های بهشت نام برده شده است. پیامبر اکرم (ص) نیز خوردن آن و به خصوص تمام دانه های آن را توصیه کرده اند. احتمالا بر این اساس در فرهنگ ایران پی از اسلام اعتقاد بر این بوده که در میان دانه های انار یک دانۀ بهشتی وجود دارد. پس تمام دانه ها باید خورده شود.

انار و آیین و مذهب: اهمّیّت این میوه در آیین ها و باورهای دیگر چنان بوده که در میان دارایی ها و ثروت سلیمان نبی باغ اناری را برمی شمرده اند. در دین یهود انار نماد باروری و رفتار نیک فراوانی است و یکی از هفت گونۀ گیاهی است که سرزمین مقدس با آن برکت بافته. طبق سنّت یهودیان هر انار ۶۱۳ دانه دارد که یادآور ۶۱۳ فرمان یهود است. در آئین بودا، در کنار لیمو و هلو، انار یکی از سه میوۀ متبرک است.

انار و مصر باستان: در مصر باستان اناری را به همراه شخصِ در گذشته، از جمله فرعون توتان خامن، و به امید دوباره زنده شدن وی دفن می کردند. در آئین مسیحیّت اناری که در دستان عیسی مسیح (ع) قرار دارد، نماد حیات جاودان و رستاخیز است.

سرگذشت انار در اروپا: انار در پی جنگ های کارتاژ (قرطاجنه) به ایتالیا راه یافت. مُورها آن را به اسپانیا بردند و در حدود سدۀ دوم هجری قمری نام گرانادا که برگرفته از نام انگلیسی انار است به این مناسبت انتخاب و انار علامت شهر شد. شاید جزیرۀ گرانادا در بحر الغرائب (دریای کرائیب) نیز به همین مناسبت نام گذاری شده باشد. اسپانیایی ها نیز در سدۀ هجدهم میلادی انار را به کالیفرنیا بردند. هنری هشتم پادشاه انگلستان به سال ۱۵۱۸ میلادی دانشکدۀ سلطنتی پزشکان را بنیان نهاد و نشان آن را اناری طلاکوب تعیین کرد، که نشان خانوادگی کاترین آراگون همسر اسپانیایی هنری نیز بوده و گفته می شود که اولیّن درخت انار را وی در انگلستان کاشته است.

جغرافیا و درخت و میوۀ انارانار میوۀ بومی آسیا و به ویژه ایران است. انواع ترش، شیرین و مَلَس و میخوش دارد. نوع وحشی آن درختچه ای است پر شاخ و برگ با شاخه های خاردار که استفادۀ دارویی دارد. در کتاب قانون ابوعلی سینا خواص گل آن را با نام جُلنار (گلنار) ذکر شده است، نامی که بر دخترکان زیبای ایرانی می نهند. نوع اهلی آن به صورت درختی است که بلندی آن به چهار تا پنج متر می رسد. شاخه های آن معمولا خار ندارد. برگ های درخت انار کوچک و برّاق و بیضی شکل هستند و در زمستان می ریزند. گل های درخت انار سرخ یا نارنجی و شیپوری شکل است. میوۀ آن که انار نامیده می شود، کم و بیش گرد است و قطر آن گاهی به دوازده سانتی متر می رسد. پوست آن به رنگ سرخ یا صورتیِ مایل به سرخ یا قهوه ای روشن است. انارهایی با پوست سیاه، قهوه ای تیره، زرد و کِرِم نیز در ایران دیده می شود. درون میوۀ انار پُر است از دانه های سرخ، صورتی، یا بی رنگ و شفاف و آبدار که هر یک هسته ای سخت دارد. پوسته های نازکی در درون انار هر دسته از این دانه ها را از هم جدا می کند. این دانه ها خوراکی هستند و بسته به نوع درخت انار، ترش، شیرین یا مَلَس (ترش و شیرین) هستند. درخت انار از زمان های قدیم در ایران و بعضی سرزمین های آسیا و کرانه های دریای مدیترانه، به ویژه کرانه های افریقایی آن کاشته می شد و بعدها به کشورهای دیگر جهان راه یافت. امروز ه انار بیشتر در ایران و کم و بیش در کشورهای افغانستان، ازبکستان، ترکمنستان، فلسطین، عراق، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، یونان و سرزمین های نیمۀ گرمسیر قارۀ آمریکا کاشته می شود. در ایران مهم ترین مناطق کاشت انار عبارتند از: کن، ورامین، گرمسار، سمنان، قم، کاشان، ساوه، یزد، کرمان، جنوب خراسان، فارس و بلوچستان. بیشتر این مناطق در حاشیۀ کورها قرار دارند. در این میان انار ساوه، قم، تفت، و عقدا در یزد، بجستان در خراسان، فین در کاشان، و انار بی دانۀ سرخۀ سمنان شهرت بیشتری دارند. درخت انار در هوای سرد دوام چندانی ندارد و سرشاه هایش در دمای ۱۰ تا ۱۲ درجۀ زیر صفر خشک می شود. مناسب ترین شرایط کشت برای درخت انار آب و هوای گرم و خشک و خاک شن و رسی است که اندکی خاصیّت قلیایی داشته باشد. در هوای خشک و سوزان کویری پوست میوۀ بعضی از انواع انار می سوزد و به رنگ قهوه ای سوخته در می آید. در اواخر تابستان تا اوایل پاییز که هنگام رسیدن میوۀ انار است، هوا باید خشک و آفتابی و بدون بارندگی باشد تا پوست میوه ترک برندارد. آسان ترین راه زیاد کردن درخت انار قلمه زدن است. فصل قلمه زدن اواخر زمستان است. قلمه هایی را که در خزانه کاشته اند و ریشه دار  شده است در باغ، روی ردیف هایی با فاصلۀ مناسب می کارند.

برداشت میوۀ انار: برداشت میوۀ انار، برحسب نوع و محل کشت، از آخر تابستان آغاز می شود و تا پاییز ادامه دارد. میوۀ انار که در بازارهای ایران خرید و فروش می شود دو نوع است: زودرس و دیررس. مهم ترین انارهای زودرس عبارتند از: انار محمّد علی، پوست سیاه شیرین، پوست سفید شیرین و آقا محسنی شیرین که تا آخر شهریور برداشت می شوند. انارهی اَلک ترش و تابستانۀ ترش نیز از انارهای زودرس هستند. انارهای زودرس را نمی توان در زمستان در انبار نگهداری کرد. مهم ترین انارهای ایران عبارتند از: شاه چینی، رسمی، خطی و انار ریزه یا انار خرمنی که از آخر مهر ماه برداشت آن ها آغاز می شود. انارهای دیررس را می توان در سردخانه ای که دمای آن ۲ تا ۳ درجه بالای صفر و رطوبت آن ۶۰ تا ۷۰ درصد باشد به مدّت ۴ تا ۶ ماه نگهداری کرد. نوعی انار معروف به بی دانه نیز در کرمان کشت می شود که میوۀ آن کوچک و به رنگ ارغوانی نزدیک به سیاه است.

انواع درخت انار: درخت انارنوع های دیگر هم دارد که به عنوان گیاه زینتی در باغ و باغچه و گلدان کاشته می شود. یک نوع آن که انار پا کوتاه نام دارد، درختچۀ کوچکی است که بلندی آن از نیم متر بیشتر نمی شود و دورۀ گلدهی آن طولانی است. نوع دیگر آن گل های درشت پُر پَر سرخ رنگ زیبایی دارد و انار پُرپَر یا گلنار نامیده می شود.

دانه های انار دارای بیشتر ویتامین ها و بعضی از مواد معدنی به خصوص پتاسیم و منیزیم است. این دانه ها را هم به صورت میوۀ تازه می خورند و هم از آن برای انار و ربّ انار استفاده می کنند. آب انار در صورت مصرف مرتّب باعث تقویت نیروی جسمی و فکری می شود و مقاومت بدن را در برابر عفونت زیاد می کند. هسته ی انار را با جو مخلوط می کنند و برای تغذیۀ دام به کار می برند. پوست میوۀ انار در رنگرزیِ نخ و پشم و پارچه به کار می رود و از آب تلغیظ شدۀ آن به عنوان جوهر استفاده می شده است. در قدیم از پوست انار به عنوان سوخت حمام های عمومی استفاده می کردند. پوست ریشۀ درخت انار در قدیم برای از میان بردن کرم های انگل دستگاه گوارش به کار می رفته است.

تولید انار در ایران: ایران با ۶۵۰۰۰ هکتار اراضی زیرکشت درختان انار، بالاترین سطح زمین زیرکشت و تولید انار را در جهان داراست و از تولید ۶۰۰۰۰۰ تن محصول انار ۳۰% به صادرات اختصاص دارد. طبق آمار مرغوب ترین انار جهان در ایران تولید می شود.

انار در فرهنگ ایران زمینانار در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. گرچه به درستی نمی دانیم چرا، شاید به این علّت که با لفظ بهشت همراه بوده است. مولانا می فرماید:

می بینمت ای نگار در خلد           بر شاخ درخت انار خندان

و یا شاید به علّت رنگ دلپذیر دانه های یاقوتی و اثر جانبخش آب آن. شناخته شده ترین غذایی که از انار تهیه می شود یعنی فسنجان به معنی جانفزا و جانبخش است.در مناطقی از ایران که این میوه کشت می شود، مانند یزد و ساوه، انار در زندگی مردم نقش مهمی دارد. و این نه به سبب منافع مادّی، که امروزه از صادرات آن به دست می آید، بلکه به خاطر توجه خاصی که به آن شده است. در یزد حیاط همۀ خانه ها درخت انار دارند و اغلب تنها گونۀ درختِ کاشته شده است. در فصل انار رسم زیبای چیدن انار از درخت و تعارف آن به مهمان امروزه نیز رایج است. در ایّام انارچین، ماهِ چیدن انار از درخت، این میوه با زندگی روزمرۀ مردم آمیخته است و از آن در تمام مراسم برای پذیرایی و زینت بخشی استفاده می شود. در شهرهایی که انار کشت می شود در جشن عروسی شمع هایی را در انار فرو می کنند و اتاق عروس را با آن روشن و تزیین می کنند و چون عروس به خانۀ داماد وارد می شود، مراسم اناراندازی راه می اندازند که شاید این عمل آیینی است برای باروری و زایایی عروس که آثار آن بدین شکل تا کنون باقی مانده است.

انار را به صورت قاچ، دان، آب انار و انار درسته به منظور آب لمبو کردن برای پذیرایی استفاده می کنند. در پایان فصل انار از آب آن ربّ تهیه می شود. انار و اقسام فرآورده های آن به ویژه آب انار خواص بهداشتی دارد. از قدیم در ایران گفته می شد آب انار تصفیه کنندۀ خون و حاوی پتاسیم و ویتامین ث است. بنابراین، در پیشگیری از حملات قلبی مؤثّر است. بقراط حکیم از انار برای رفع التهابات چشمی و تنظیم جهاز هاضمه استفاده می کرده است. گفته می شود مالیدن آب انار به پوست از چروکیدن آن جلوگیری می کند، خوردن آب انار بشره را گلگون می کند و ساییدۀ گل آن لکه های پوستی را بر طرف می سازد. هندی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: «این یک میوه صد بیماری را معالجه می کند.»

انار در شعر فارسیشاعران قدیمی و معاصر پارسی گوی در شعرهای خود به انار و نام های دیگر آن نار، گلنار، و رُمّان (لفظ عربی انار) بارها اشاره کرده اند. گل، میوه و دانۀ انار را به لب و دندان و رنگ رخسارِ یار تشبیه کرده اند و شکافتن پوست انار تمثیل در پوست نگنجیدن و دلِ خونین شده است. صدها نمونه وام گیری از ظاهر و درون این میوه را در صنایع گوناگون بدیعِ شعر فارسی می توان یافت:

فردوسی (در بیشتر موارد نار و سیب و به را در کنار هم آورده است.)

کنون بر گل و نار و سیب و بهی         زمی جام زرین ندارم تهی

(داستان بهرام)

بفرمود تا آب نار آورند              همان ترۀ جویبار آورند

مسعود سعد سلمان (رباعی)

خوی تو چو رخسار نکوی تو نکوست         بی روی نکوی تو نکویی نه نکوست

چون نار همی پاره کنم بر تن پوست            از انده هجران تو ای دلبر دوست

سنایی (غزل)

هوش و عقلم برده اند از دل تمام                 آن دو نرگس بر رخ چون ناریار

عطّار نیشابوری

هر که را دانۀ نار تو به دندان آید                  هر دم از چشمۀ خضرش مددِ جان آید

 

امیرخسرو دهلوی (قصیده)

یک دانۀ نار پخته در کام                بهتر ز دوصد سبوی پر دُرد

مولوی (دیوان شمس)

همچون انار خندان عالم نبود دندان                  در خویش می نگنجد از خویشتن بر آرش

***

نار خندان باغ را خندان کند                    صحبت مردانت از مردان کند

سعدی

آن کوزه بر کفم نِه کاب حیات دارد            هم طعم نار دارد هم زنگ ناردانه

ملک الشعرای بهار     

زود ازین ره تکیده خواهی شد                     چون انارِ مکیده خواهی شد

و سهراب سپهری  در شعر «ساده رنگ» می گوید:

آفتابی یکدست

سارها آمده اند

تازه لادن ها پیدا شده اند

من اناری را می کنم دانه

به دل می گویم:

خوب بود این مردم، دانه های دلشان پیدا بود”

در بخشی دیگر مسعود کازری مدیر انتشارات کتاب خورشید با یادی از کتاب نارستان که شامل عکس هایی از ژاکلین میرصادقی با به تصویر کشیدن انار و معماری ساوه در این انتشارات به چاپ رسیده بود، بیان داشت:

شب انار است و شاید برای ایرانیان، انار نیاز به معرفی نداشته باشد؛ چرا که این میوه، بومی ایران است و در همۀ نقاط ایران، مردم با این میوه بهشتی آشنا هستند. میوه‌ای که جوانه،غنچه، گل و میوه آن، زیبا و دوست‌داشتنی است و در فرهنگ ما وجه نمادین هم دارد.

عکس‌هایی از باغ انار با یادداشت کوتاهی از خانم ژاکلین میرصادقی سرآغاز شکل‌گیری کتاب نارستان بود. گستردگی حضور نماد انار در فرهنگ و ادبیات ما دلیلی شد تا کاری گروهی با حمایت مرحوم مهدی میرصادقی، همسر خانم ژاکلین میرصادقی، شکل بگیرد و پژوهش و نگارش متن فارسی و ترجمه به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی صورت گیرد. در مسیر آشنایی با خانواده میرصادقی به شناخت بیشتری از شهر ساوه و باغ‌های انار آن رسیدم که تا آن زمان چندان نمی‌شناختم. همچنین توجه به احیای بافت‌معماری بومی، شناخت بافته‌‌های فرش و گلیم عشایری منطقه و تلاش در جهت معرفی آن را نیز فراموش‌نشدنی و قابل تقدیر یافتم.

پس از آن کتاب نارستان به عنوان نخستین نمونه در نوع خود انتشار یافت و مورد استقبال قرار گرفت.

در زمستان سال ۱۳۸۷ به علت سرمای شدید و برودت منفی ۱۸، از اواسط د‌ی‌ماه تا اواسط بهمن‌ماه، تقریباً همه درختان انار ساوه را سرما زد و این در حالی‌است که نهال انار ۵ تا ۷ سال طول می‌کشد تا به باردهی برسد.

در پاییز انار نبود امّا جشنواره انار و تجسم آن بود. جشنواره انار با حمایت خانم میرصادقی و آقای یزدان‌پناه در انبار خالی انار برگزار شد. فکر برگزاری اولین جشنواره انار و هنرهای تجسمی در آبان ۱۳۸۸ به مرحله عمل درآمد. هنرمندان استقبال خوبی کردند و پس از یک کارگاه یک‌روزه، نمایشگاهی نیز از آثار هنرمندان با همین موضوع برپا شد و کتاب نارستان نیز که با عکس‌هایی از انار و متن به چهار زبان منتشر شده بود در جشنواره معرفی شد.

در پایان روز، هنرمندان و شرکت‌کنندگان هر یک نهالی کاشتند تا با اثری ماندگار از حضورشان باعث دلگرمی باغداران شوند.

موجب خوشحالی‌ست که امسال شب انار در شرایطی برگزار می‌شود که پس از ۷ سال، همه نهال‌ها به بار نشسته‌اند و محصول انار ساوه از همیشه بیشتر و بهتر بوده است.

سپس فیلمی از سخنان ژاکلین میرصادقی عکاس کتاب نارستان به نمایش در آمد:

“…می خواستم که آن ها را که خانوادۀ چهار نفر بودند به اصفهان و کاشان برای بازدید ببرم. یادم هست که به آن ها گفتم که انار چینی در باغ های با صفا با درختان فرو افتاده از انارهای بزرگ را همانطور که در کتاب هم نشانتان داده بودم، نخواهید دید. اما خیالم راحت شد وقتی دیدم که شاخه های جدید رشد کرده بودند. خیلی جالب بود که روی بعضی از درخت ها همۀ مرحلۀ مختلف رشد انار از گل تا انارهای کوچک دیده می شد. مثل این بود که نسل جدید درختان می خواستند تا قبل از زمستان نشان دهند که چقدر قابلیت دارند. به خودم گفتم من هم در همان خاک ریشه دارم، همیشه بازخواهم گشت که زیبایی استقامت باغ انار را در این سرزمین خشک شاهد باشم…”

در صفحه ای از کتاب «نارستان» شعری از سعدی در کنارعکسی از انار اثر ژاکلین میرصادقی نمایان است:

“عقل حیران شود از خوشۀ زرین عنب

فهم عاجز شود از حقۀ یاقوت انار

بندهای رطب از نخل فرو آویزند

نخلبندان قضا و قدر شیرین کار

تا نه تاریک بود سایۀ انبوه درخت

زیر هر برگ چراغی بنهد از گلنار

سیب را هر طرفی داده طبیعت رنگی

هم بر آن گونه که گلگونه کند روی نگار”

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پیشنهاد لحظه ای برای شما