مصاحبه با استاد منوچهر طياب در روزنامه شرق
20
آوریل

مصاحبه با استاد منوچهر طياب در روزنامه شرق

روزنامه شرق

کد خبر: 88977

تاریخ خبر: ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۷ اسفند

به تازگی مجموعه ای چهارجلدی با عنوان «سفر در ایران» همراه با فیلمی مستند برای هر کتاب، چاپ شده است؛ مجموعه ای که می تواند شما را با ظرفیت های پنهان فرهنگی، قومیتی و گردشگری ایران آشنا کند. شکل گیری کتاب از 14 سال پیش آغاز شده و آن طور که منوچهر طیاب، مستندساز، پژوهشگر و نویسنده این کتاب ها می گوید، آثارش علاوه بر یک پیشنهاد مناسب برای سفرهای نوروزی، بهانه ای برای آشنایی مردم با تنوع فرهنگی کشورشان است:

 

 50 سال؟ شما 50 سال برای این کتاب ها عمر گذاشتید؟ چه ایده ای سبب آغاز پژوهش و نوشتن این کتاب شد؟

به نظر می رسد سوءتفاهمی به وجود آمده باشد. اگر در جایی صحبت از 50 سال سابقه فعالیت های فرهنگی من مطرح شده، آن 50 سالی است که عمر من در راه اشاعه فرهنگ غنی کشورمان، در راه پژوهش، تدریس و ساخت فیلم های مستند و آموزشی صرف شده و نه 50سال برای نگارش این چهار کتاب. این کتاب ها در اصل گزیده هایی از یادداشت های بسیاری است که من طی سالیان دراز به هنگام سفرهای پژوهشی ام به گوشه وکنار ایران برای نگارش فیلم نامه های مختلفی جمع آوری کرده ام. نگارش این کتاب ها در اصل به موازات تهیه هرکدام از این فیلم های چهارگانه یعنی کویر، دریای پارس، زاگرس و البرز از 10، 12 سال گذشته تا به امروز اتفاق افتاده تا در کنار دیدن این فیلم های مستند بلند، اطلاعات بیشتری در اختیار دوستداران فرهنگ کشورمان قرار گیرد.

  فکر می کنید این کتاب های چهارگانه چقدر از کمبودها را برطرف کند؟

نمی دانم، این چهار کتاب که سهل است، صدها کتاب و فیلم تا چه اندازه کمبودها را برطرف می کنند. تنها این را می دانم که فرهنگ هر ملت ستون فقرات آن ملت است. من به سهم خود و به گونه ای پیگیر در این زمینه تا آنجا که در توان دارم همچون گذشته تلاش خواهم کرد.

شما را به عنوان یک پژوهشگر و مستندساز می شناسیم ولی در این کتاب نثر ساده و صمیمی تان برقراری ارتباط با این اثر را آسان تر کرده است.

این البته سبک نگارش من است. می گویند: «آسان را مشکل گفتن آسان است، مشکل را آسان گفتن مشکل است. اما از اینکه بگذریم من دوست دارم خواننده برای درک مطلب و موضوعات گاه پیچیده با مشکلی روبه رو نشود و با موضوعات مطرح شده در این سیروسفر فرهنگی همان گونه که شما اشاره کرده اید به آسانی ارتباط برقرار کند.

  شاید یکی از صحبت هایی که همیشه در ساخت یا نوشتن یک اثر تحقیقی مطرح می شود، بحث بودجه ای است که برای خلق آن اثر در نظر گرفته می شود. این نکته در این اثر شما چگونه انجام شد؟ چه جاهایی با کمبود امکانات روبه رو بودید و چه راه حل هایی برای آن اندیشیدید؟

همان گونه که گفتم، این یادداشت ها و درنهایت نگارش این چهار کتاب در کنار تهیه چهار فیلم و سفرهای پژوهشی آنها انجام گرفته، آنچه باقی می ماند زحمات و زمانی است که برای نگارش آنها کشیده و صرف شده که اگر راستش را بخواهید در اینجا برای این گونه کارها آن گونه که بایدوشاید کسی ارزشی قائل نیست. در انجام کارهای فرهنگی علاوه  بر مشکلات فراوانی که بر سر راه اجرا داریم که در کتاب از دست آنها نالیده ام، ما همیشه با کمبود امکانات و به ویژه بودجه روبه رو هستیم که البته این هم چیز تازه ای نیست؛ تا بوده همین بوده. انجام این گونه کارها تنها با عشق و علاقه بسیار میسر است وگرنه در راه فرهنگ اگر به دنبال مادیات باشی بیهوده وقتت را تلف کرده و به بیراهه رفته ای،  اگر جز این می خواهی باید شغل دیگری برای خودت دست و پا كني كه ارزش مادي آن در بازار كار معين و كم و زياد آن با چانه‌زني همراه باشد. به هرحال می دانیم که کار فرهنگی ارزش معنوی دارد و نه ارزش مادی.

این سؤال را از آن جهت پرسیدم که در کتاب نوشته بودید در برخی سفرها با اتوبوس یا حتی مینی بوس در کنار مردم به سفر رفتید نه اینکه ماشینی اجاره کنید یا اختصاصی جایی بروید. این نزدیکی و همراهی با مردم علتش چه بود؟ احتمالا کمبود بودجه که نبود؟

ما برای رفتن به گوشه وکنار این سرزمین پهناور، گاه نه تنها با پای پیاده که با اسب و الاغ و شتر سفر می کنیم، اتوبوس که جای خود دارد.

  مردم چه برخوردی با شما داشتند؟ چقدر در طول سفر توانستید به مردم و فرهنگ ها و رسومشان نزدیک شوید؟

پژوهشگر و به ویژه مستندساز سروکارش همیشه با مردم و آن هم از همه طبقات اجتماعی است. زندگی و رابطه ما با انسان ها، رابطه ای دوطرفه است، از هم می آموزیم و با آموخته هایمان آموزش می دهیم. من به خاطر حرفه ام در این پنجاه واندی سال گذشته با بی شمار انسان های فرهیخته با فرهنگ ها و زبان های گوناگون در سرتاسر ایران آشنایی دارم و در تماس هستم، از آن کشاورز خوری در میان کویر نمک گرفته تا آن چوپان بختیاری نقاش و تا آن راننده خوش ذوق و خوش صدای کُرد که ما را به اورامانات تخت می برد یا آن دوتارنواز ترکمن  که نوای سازش در جرگلان بدرقه راه ما بود. این انسان های شریف سرمایه های فرهنگی ما هستند.

  چه زمانی و با دیدن چه نکته هایی شگفت زده شدید؟

تمام زندگی شگفتی آفرین است. فراموش کرده اید که در این دنیای وانفسا و در اطراف ما چه می گذرد؟

 ایران را کشور چهار فصل می دانند. شما که اکنون بخش زیادی از ایران را دیده  و درباره اش تحقیق کرده اید، این می  تواند تعریف درستی از ایران باشد؟ خود شما اگر بعد از همه این جست وجوها و تماشا بخواهید ایران را توصیف کنید با چه جملاتی این کار را انجام می دهید؟

با تهیه همین فیلم ها و نگارش همین کتاب ها و عکس هایی که ما از گوشه وکنار ایران گرفته ایم در یک جمله: «ایران شما از نظر موقعیت جغرافیایی و طبیعی در این نقطه از کره خاکی بی همتا و شگفتی آور است. برخیزید و بروید ایرانتان را بگردید و بیشتروبیشتر ببینید.»

 از اولین کتاب، «دریای پارس»، شروع کنیم. این کتاب یادم است در زمانی نوشته یا رونمایی شد که بحث خلیج عربی کاملا مطرح بود. آیا شما به صورت برنامه ریزی شده هر بخش را انتخاب و برای تماشا و تحقیق سفر کردید؟

کتاب ها و فیلم های من بار سیاسی ندارند. در آنها انسان، محیط طبیعی زیست، تاریخ و فرهنگ مدنظر است. نگارش کتاب دریای پارس براساس یادداشت های قبلی من مدت ها پیش از تهیه فیلم «دریای پارس» دوم (اولین فیلم مستند دریای پارس که من ساختم مربوط به سال های 1348 و 1349 است که متأسفانه در آن زمان توقیف شد و ناتمام ماند) شروع شده بود. رونمایی کتاب دریای پارس در زمان مطرح شدن نام جعلی خلیج عربی کاملا اتفاقی است. کتاب دریای پارس در اصل داستان زندگی انسان در امتداد ساحل و در جزایر این آبراه تاریخی است که از آبادان آغاز می شود و در خلیج و بندر گواتر پایان می گیرد. در این آخرین چاپ در محتوای کتاب تغییراتی داده نشده، مگر در عکس ها و جابه جایی بعضی از تصاویر.

 بخش بندی این مجموعه را بر چه اساسی انجام دادید؟ البرز، زاگرس، در دل کویر و… نام هایی است که برای این کتاب ها انتخاب کردید؟

من این تقسیمات چهارگانه را برای تهیه چهار فیلم و نگارش چهار کتاب براساس موقعیت طبیعی و جغرافیایی، محیط زیست، قوم شناسی و تاریخ و فرهنگ که از هر جهت با یکدیگر متفاوتند انجام داده ام. البته در ایران نقاط دیگر و اقوام دیگری هم وجود دارند که امیدوارم اگر عمری باشد و امکاناتی فراهم شود به سروقت آنها هم از طریق فیلم و کتاب بروم.

 شما ایران را در چهار کتاب به ایرانیان معرفی کردید. چقدر می خواستید مردم برای دیدن و تماشای کشور پیش قدم شوند؟

به طورکلی ما ایرانی ها برخلاف اروپایی ها زیاد اهل سفر و سفرنامه نویسی نیستیم. از گوشه وکنار کشورمان اطلاع زیادی نداریم که البته این در گذشته دلایل زیادی داشته. خاک پهناور ایران راه های ارتباطی بسیار کمی داشته و اقوام گوناگون در این سرزمین در مناطقی خاص و دور از هم زندگی می کرده اند. زبان و لهجه های گوناگون یکدیگر را نمی فهمیدند و به قول معروف از حال وهوای هم بی خبر بودند. کوهستانی بودن فلات ایران و سخت گذر بودن را هم اگر به آن اضافه کنیم، آن وقت عدم جابه جایی در این دیار خوب روشن می شود، به اضافه اینکه فاصله های زیاد بین شهرها و محل اسکان ها مانع از رفت وآمد و آشنایی افراد و اقوام با یکدیگر می شده است. از یک تهرانی اصیل اگر بپرسی کجا را دیده ای؟ جوابش حداکثر چالوس و کنار دریا، کاشان يا دست آخر اصفهان است(البته استثناهايي هم وجود دارد) در مورد ساكنان شهرهاي دیگر هم همین است، مگر اینکه در جای دیگری کاری داشته باشند. چنددرصد از ایرانی ها پایشان به کردستان یا سیستان وبلوچستان رسیده؟ اگر هم به خراسان رفته اند مقصدشان حتما مشهد بوده است. خلاصه باید بگویم که ما ایرانی ها امروزه باید کشورمان و اقوام مختلف ساکن در این سرزمین را به خوبی بشناسیم. به همین دلیل فیلم مستند و کتاب برای این آشنایی های اولیه لازم و ضروری است و خوشبختانه امروزه کاربرد زیادی پیدا کرده است.

  بعضی اوقات برخی ترس ها نسبت به ناشناخته ها وجود دارد؛ اینکه برخی نقاط مثل کوه ها و اورامانات یا مثلا برخی قسمت ها برای همه آشنا نیست، فکر می کنید چقدر این مسئله برای نرفتن و سفرنکردن به آن مناطق تأثیر دارد؟

گاهی به من تلفن می شود که فلانی کتابت را خوانده ایم یا فیلمت را دیده ایم، چگونه می شود به این نقاطی که در فیلمت به آنها اشاره داری یا در کتابت نوشته ای رفت؟ راه آسفالته به آنجا وجود دارد؟ کجا می شود شب را گذراند؟ چطور می شود به اورامانات تخت رفت؟ راه جرگلان از کجاست؟ آیا آنجا منطقه امنی است؟ غذا و آب با خودمان برداریم یا می  توان در محل تهیه کرد؟ و خلاصه هزارویک سؤال دیگر.

روزی که ما برای فیلم برداری به روستای مصر میان کویر نمک رفتیم راهی به آنجا وجود نداشت. به خاطر دیدن فیلم و خواندن کتاب «همراه باد» حالا روستای مصر مرکز توریستی شده، خارجی ها هم به دیدنش می آیند. ساکنان روستای کوچک مصر خانه هایشان را تعمیر می کنند. توالت و دوشی کار می گذارند تا گردشگرانی که روزبه روز به تعدادشان اضافه می شود بتوانند با خیال راحت چندروزی در تپه ماسه های بادی اطراف مصر کویرنوردی کنند و از هوای پاک کویر و شب های پرستاره آن لذت ببرند و دراین میان درآمدی هم برای صاحب خانه حاصل شود.

   بیشتر وقت ها هرکسی که می خواهد سفر کند راه های نزدیک را برمی گزیند، آیا شما فکر می کنید، کمبود امکانات توریستی و فضاهای نامناسب در این عدم سفر و گردش تأثیر دارد؟

این فیلم ها و کتاب ها فقط برای ایرانی ها نیست، با این وسیله ما خودمان، سرزمینمان و فرهنگمان را به جهانیان معرفی می کنیم. پیش نمایش چندتا از فیلم های من در دانشکده هنرهای تزئینی وین باعث شد تا 15نفر از استادان اتریشی و آلمانی برای دیدن آثار باستانی، به ویژه باقیمانده آثاری از دوران ساسانی به ایران بیایند و دو هفته در استان فارس گردش و پژوهش و با استادان دانشگاه شیراز تبادل نظر کنند. این گونه کارهای فرهنگی باید بیش از اینها از طرف ارگان های دولتی و شرکت های بزرگ صنعتی پشتیبانی شوند تا بار این فعالیت های فرهنگی از دوش من و امثال من تا اندازه ای برداشته شود.

  شما در این کتاب چند همراه داشتید از محمدرضا اصلانی که در ساخت مستند همراهی تان کرد تا عکاسی آقای نقشبندی؟ می توانید درباره همراهانتان و میزان همکاری با یکدیگر بگویید؟

همکاری آقای اصلانی با من به بیش از چهل سال پیش برمی گردد و زمانی که من سرگرم تهیه فیلم های مستند «سیر خط در ایران»، فیلم کوتاه داستانی «سوزنبان» و فیلمی مستند- داستانی نیمه بلندی به نام «سوی شهر خاموش» در رابطه با شهر تاریخی دزفول بودم.

من البته همیشه در زمینه های مختلف فرهنگی و هنری با دوستان و همکاران فرهیخته ای چون آقایان سینایی و اصلانی و دیگر هنرمندانی که برایشان احترام خاصی قایل هستم تبادل نظر کرده و از مصاحبت شان لذت می برم اما کارهای من چه در زمینه مستندسازی و چه در نگارش کتاب ها کارهایی است کاملا شخصی، در اجرای این پروژه ها گرچه از مشورت با دوستان بهره می برم، اما هیچ یک از همکاران یا دوستان با من همکاری ندارند.

رابطه همکاری با آقای نقشبندی اما مقوله دیگری است. ایشان به عنوان یک دوست از دوران تهیه فیلم «همراه باد» نه تنها در کلیه کارها و فعالیت های فرهنگی به من یاری می دهند و در عکاسی برای فیلم ها و کتاب ها زحمات بسیار می کشند و در کنار من هستند، بلکه در تهیه فلیم های من، مدیریت تهیه آنها را نیز برعهده داشته و بدون همیاری او و فرزند هنرمندش سیاوش کار تهیه فیلم ها و گردآوری عکس برای کتاب ها به آسانی میسر نمی شود.

  فیلم هایی هم برای این مجموعه ساخته شده است که می تواند به عنوان تکمیل کننده این کتاب ها مورد توجه قرار گیرد. سعی کردید چه نکته هایی در مستندهای همراه کتاب حتما وجود داشته باشد؟

فیلم و کتاب دو مدیوم یا وسیله جداگانه اند و هریک مشخصات و زبان خود را دارند در فیلم بیشتر تکیه بر تصویر است تا گفتار. خیلی از فیلم ها اصلا گفتار ندارند. صحبت از وسواس یا عدم وسواس نیست، در فیلم این تصویر است که باید گویا باشد. گفتار در فیلم یک وسیله کمکی است که باید به دقت و بجا استفاده شود و به قول معروف نه سر بار تصویر باشد و نه بر آن تحمیل شود. فیلم هنری است دیداری و نه شنیداری؛ گرچه صدا، موسیقی و گفتار گاه به کمکش می آیند و بر اثرگذاری اش می افزایند.

  برای متن فیلم از چه ویژگی هایی استفاده کردید؟ به نظر می رسد بر خلاف متن صمیمی کتاب چندان برای نریشن فیلم وسواس نداشته اید؟

البته چون من از راه تجربه در سینما به ادبیات گرایش پیدا کرده ام سعی بر آن دارم تا در نگارش کتاب ها ساختار جمله را به ساختار تصویر نزدیک سازم، حتی از لغات و کلماتی بهره بگیرم که بار تصویری دارند تا خواننده خوش ذوق به هنگام سفر در لابه لای اوراق کتاب، در ذهن خلاق خود از این نوشتار روایی و فیلم نامه گونه فیلمی بسازد که بازیگر اصلی آن خود او است. به قول یکی از همکاران شما شاید این کتاب ها به جای خواندن، کتاب هایی برای دیدن باشند.

  فکر می کنید این مجموعه کتاب چه کمبودهایی دارد که پژوهشگران بعدی به سراغ تکمیل آن بروند و خود شما آیا در سال های بعدی آن را دنبال و کامل تر خواهید کرد؟

از قدیم گفته اند «هیچ کاری بی عیب نیست». انسان آن کاری را انجام می دهد که در توان دارد، تنها استمرار و کسب تجربه از وجود عیب ها می کاهد. برای من هدف در اصل برداشتن قدم های اولیه در این راه بود که خوشبختانه با پشتکار وصف ناپذیر همکاران به ویژه آقای مسعود كازري، چاپ کتاب ها برای استفاده دوستداران فرهنگ کهن ایران زمین با موفقیت و با دقت قابل ملاحظه ای انجام گرفت. آرزوی من این است که دیگر همکاران خوش ذوق و توانا علاوه بر ساختن فیلم های مستند، در جمع آوری و برای اینکه پژوهش هایشان را در دسترس دوستداران قرار دهند، با چاپ کتاب آستین ها را بالا بزنند و از خوانندگان خوش ذوق و آگاه این آثار نیز تقاضا دارم تا نظریات سازنده خود را جهت اطلاع ما دست اندرکاران نگارش و چاپ این چهار کتاب به آدرس ناشر بفرستند تا ما در آینده در رفع عیب های احتمالی بکوشیم.

 و در نهایت آیا مطالبی بود که نتوانید در کتاب منتشر کنید؛ نکاتی که شاید مباحث قومیتی در آن باشد یا به دلایلی نتوان درباره اش سخن گفت؟

خودسانسوری برای هنرمند و پژوهشگر سم مهلکی است؛ ذوق را از ریشه می خشکاند. در نگارش و چاپ این کتاب ها موردی پیش نیامده که جواب سؤال شما «بلی» باشد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پیشنهاد لحظه ای برای شما